با گرگ ها كه زندگي مي كني زوزه
كشيدن را بياموز!!! فقط همين.
Article 9
↧
↧
Article 8
روزی مجنون از سجاده شخصی عبور کرد:
مرد نمازش شکست و گفت :
مردک در حال راز و نیاز با خدا بودم تو چگونه
این رشته را بریدی؟
مجنون لبخندی زدو گفت:
عاشق بنده ای هستم و تو را ندیدم چگونه تو عاشق
خدایی و مرا دیده ای...
↧
Article 7
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
سخت بالا بروی ساده بیایی پایین
قصه تلخ مرا سرسره ها میفهمند
↧
Article 6
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی:
نترس گردوی کوچک!
آنچه سیاه میشود روی تو نیست:دست آنهاست.
↧
Article 5
عشق و ازدواج:
شاگردی از استادش پرسید؟
عشق چیست؟استاد در جواب گفت:به گندمزاربرو و پرخوشه ترین شاخه را
بیاور.اما در هنگام عبور از گندم زار به یاد
داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ایی بچینی! شاگرد به
گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.استاد پرسید چه
آوردی؟شاگرد باحسرت گفت:هیچ هر چه جلوتر رفتم خوشه های پرپشتتر
دیدم و به امید پیدا کردن پرپشتترین تا انتهای گندم زار رفتم استاد
گفت:عشق یعنی همین.شاگرد پرسید پس ازدواج چیست؟استاد گفت به
جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش بازهم نمیتوانی به
عقب برگردی!شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی برگشت.استاد پرسید چه
شداو در جواب گفت اولین درخت بلندی که دیدم را انتخاب کردم و ترسیدم که
اگر جلوتر بروم بازهم دست خالی برگردم.
↧
↧
Article 4
خوشبختی را دیروز حراج کردند"
ولی افسوس که ما زاده ی امروزیم!
خدایا:
جهنمت فرداست" پس چرا ما
امروز میسوزیم!
↧
Article 3
با کبریت روشن آمده بود
و من پر از کاه بودم
خیال همه را راحت کرد
دیگر از این مزرعه دانه ای غارت نخواهد شد
فقط:
دلم برای کلاه حصیرایم می سوزد.
↧
Article 2
حاجت محتاج را به تاخیر نینداز
چون نمیدانیم فردا چه خواهد شد.
خدایا ببخش ما را که در انجام کار خیر
یا جا زدیم و یا جار زدیم.
↧
Article 1
دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد
امروز برای عزایش گوسفند قربانی کردند.
↧
↧
Article 0
. . .
هر آنچه دل تنگت میخواهد بنویس.
↧
Article 0
انسان عموماْ از نسبت دادن صفت زیرکی به دیگران
اجتناب میکند مگر دشمن" چرا؟!؟
↧
Article 0
خدا مرا از بهشت راند و از زمين ترساند" شما مرا از زمين رانديد
و از خدا ترسانديد" من اينك در كنار شيطان آرام گرفته ام كه نه
مرا از خويش ميراند و نه از هيچ ميترساند.
↧
Article 0
بعد سالها دخترک کبریت فروش را دیدم:بزرگ و زیبا
شده بود به او گفتم کبریتهایت کو؟میخواهم این سرزمین
را به آتش بکشم"خنده تلخی کرد و گفت:فندک چینی
که آمد کبریتهایم را نخریدند سالهاست که خودم را می فروشم....
↧
↧
Article 0
برای شنا کردن در جهت مخالف رودخانه قدرت و جرات لازم است
و گرنه هر ماهی مرده ایی هم میتواند
از طرف موافق جریان آب حرکت کند.
↧
Article 0
روستای سقندیکلا
↧
Article 0
دوستی و برابری و اتحاد و خرد جمعی = عزت و سربلندی
↧
Article 0
اگر مسیر زیباست ابتدا مطمئن شو به کجا میرود "
اما اگر مقصد زیباست به مسیر توجهی نکن "
به راهت ادامه بده.......
↧
↧
Article 0
برای دوستان:
سنگی که تحمل ضربه های تیشه را ندارد"
هرگز تندیسی زیبا نخواهد شد
از زخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیسی زیباست.
↧
Article 0
ای بشر آخر تو پنداری که دنیا مال توست
ور نپنداری که هر ساعت اجل دنبال توست
هر چه خوردی مال مور است و هر چه بردی مال گور
انتهایش هم هر چه ماند مال ووراث توست
غیر اینها چه سهمی ازان توست....
↧
Article 0
همه چیزهای خوب از دست رفته یک روز برمیگردند...
اما درست وقتیکه یاد میگیریم:
بدون آنها زندگی کنیم...!
↧
More Pages to Explore .....
